در گریز ناگزیر لحظه ها ، طاقتم از دوریت فرسوده شد / قلب من در این کبود تلخ و سرد از فراقت بارها پژمرده شد .
آسمان رنگ شب یلدا گرفت / یاد تو آمد به قلبم جا گرفت / تا سحر غم با دلم هم خانه بود / از فراق تو دلم دیوانه بود / یاد تو چندیست مهمانم شده / خاطراتت آفت جانم شده / هرچه میگویم سخن از یاد توست / در سکوت من فقط فریاد توست .
نمیدانم چرا بیمارم امشب / سکوتی خفته در گفتارم امشب
غم اشک دلم آهسته میگفت / پریشان از فراق یارم امشب . . .
نیم نگاهت را به تمام دنیا نخواهم فروخت ، بی آنکه ذره ای به یادم باشی .
از پرچین امیدهایت چتری برایم بفرست ، من خیس دلتنگی هایت شده ام .
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد . دوست دارم s
خدایا در فراغ دوست بگیر از من دنیا را / اگر بی عشق او باشم نبینم صبح فردا را .
اگر از خدمتت دورم ز دل شرمندگی دارم / ولیکن از صمیم قلب تو را من دوست دارم .
:: برچسبها:
عشق -دوست داشتن ,
:: بازدید از این مطلب : 485
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12